تکدرخت پیر

از زبان آبگینه

چه ها که برسراین تکدرخت پیر گذشت
ولیک جنگل انبوه را زیاد نبرد
به فتحنامه خورشید کاغذین خندید
چراغ گوشهء اندوه را زیاد نبرد
نشست عمری در استوای برگ و تگرگ
شکیب صخرهء نستوه را زیاد نبرد
به استواری آن سنگ آفرین بادا
که آبگینه شد و کوه را زیاد نبرد

-از واصف باختری

*

این عکس را ماه ها قبل در جنگلی نزدیک دریاچه یی در ویرجینیای شمالی گرفته بودم و همراه با این شعر قدیمی استاد باختری در فلیکر گذاشتم. امروز به یاد این شعر افتادم و اینجا گذاشتمش

~ by safrang on January 6, 2008.

One Response to “تکدرخت پیر”

  1. darakht zibayeest.. wa kami tanha.

Leave a comment